تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یکی از مهمترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است که توسط تریدرها و سرمایهگذاران به منظور پیشبینی جهت حرکت قیمتها و انجام تصمیمات مالی استفاده میشود. این روش تحلیلی بر اساس نمودارها، شاخصها، و الگوهای تاریخی بازار ارزشگذاری میشود.
. آغاز و پیشنیازها:
تحلیل تکنیکال به عنوان یک روش تحلیلی در بازارهای مالی از قرن 17 میلادی آغاز شده است. یکی از نخستین مفاهیمی که به عنوان پایههای تحلیل تکنیکال معرفی شد، نظریه "نقاط و خطوط" بود. این نظریه توسط مفسران مالی معروف مانند Charles Dow و Henry Wheeler Chase توسعه یافت. در این نظریه، دادههای تاریخی مورد بررسی قرار میگرفتند تا الگوها و تغییرات در قیمتها و حجم معاملات تشخیص داده شود.
تحلیل تکنیکال به مرور زمان بهبود یافت و مفاهیم متعددی مانند میانگینهای متحرک، نقاط پیوسته و ساختار تشکیل نقاط (چارتها) اضافه شدند. نیز، مفسران معروفی مانند Ralph Nelson Elliott تئوری موجی الیوت را توسعه دادند که به تحلیل تکنیکال افزون ارزش افزود.
توسعه نرمافزارهای تحلیل تکنیکال:
با پیشرفت فناوری و ورود کامپیوترها به بازار مالی، نرمافزارهای تحلیل تکنیکال به طور گستردهای توسعه یافت. این نرمافزارها به تجار و معاملهگران امکان تجزیه و تحلیل دقیقتر دادهها را دادند و روشهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال را بهبود بخشیدند.
تکامل نظریهها و الگوها:
تحلیل تکنیکال از طیف وسیعی از الگوها و نظریهها برای تجزیه و تحلیل بازار استفاده میکند. این الگوها شامل نظریه دایونی، الگوهای کندلاستیک، الگوهای هارمونیک و غیره میشوند. تحلیل تکنیکال به مرور زمان به سفره معاملاتی متخصصانهتری تبدیل شده و به تدریج به عنوان یکی از ابزارهای مهم در تصمیمگیریهای مالی شناخته شده است.
تحلیل تکنیکال به فرآیندی اشاره دارد که تلاش میکند بر اساس دادههای تاریخی مرتبط با یک بازار، پیشبینی رفتار آینده آن نماد معاملاتی را انجام دهد. اصول تحلیل تکنیکال شامل الگو ها، اندیکاتورها، مدیریت ریسک و ... می باشد.
. الگو ها:
یکی از اجزای مهم تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمتی و الگوهای تکراری در آنهاست. برخی از معروفترین الگوها عبارتند از:
الگوی سر و شانهها (Head and Shoulders): طبق انتظار معاملهگران، این الگو میتواند نشاندهنده تغییر روند از صعودی به نزولی یا بالعکس است.
الگوی مثلثی (Triangle Pattern): طبق انتظار معاملهگران، این الگو میتواند در نواحی اصلاحی تشکیل شود.
و ...
. اندیکاتورها:
معاملهگران برای تحلیل بازارهای مالی و بدست آوردن سیگنال های خرید و فروش از اندیکاتورها استفاده میکنند.
میانگین متحرک: میانگین متحرک یکی از اندیکاتورهای اصلی تحلیل تکنیکال است. معاملهگران از این اندیکاتور برای بدست آوردن سیگنال های معاملاتی و تاییده روندهای بازار استفاده میکنند. چهار نوع میانگین متحرک برای تحلیل قیمت وجود دارد.
شاخصها و نشانگرها: در تحلیل تکنیکال، معاملهگران از شاخصها و نشانگرهای مختلف استفاده میکنند. برخی از معروفترین نشانگرها عبارتند از:
شاخص RSI: معاملهگران از این نشانگر برای تعیین و مشخص کردن نواحی فشار خرید یا فروش در بازار استفاد میکنند.
شاخص MACD: این نشانگر بر اساس میانگین متحرک نمایی محاسبه میشود و به تحلیل و بررسی تغییرات روند قیمتی کمک میکند.
و ...
. مدیریت ریسک:
تحلیل تکنیکال تنها یکی از عوامل موفقیت در بازار مالی است. مدیریت ریسک نیز بسیار اهمیت دارد چون این امر باعث میشود، که یک معاملهگر به سود مستمر برسد. برای این منظور، میتوانید از مفاهیمی مانند تعیین حد ضرر (Stop-Loss) و تعیین حد سود (Take-Profit) استفاده کنید تا خسارات را محدود و سود خود را به حداکثر برسانید یا اینکه میتوانید از قوانین و الگوریتم های معاملات باز استفاده نمایید.
. تعیین فرصت های ورود و خروج:
معاملهگران بر این باور اند که تحلیل تکنیکال به تریدرها کمک میکند تا زمان مناسبی برای ورود یا خروج از یک معامله را تعیین کنند. این موقعیتها ممکن است بر اساس الگوها، شاخصها یا ترکیبی از هر دو تعیین شوند.
. پیش بینی آینده قیمت:
خیلی از معاملهگران در بازارهای مالی بر این باوراند که میتوانند با استفادهی صحیح از اصول تحلیلتکنیکال آینده را به صورت تقریبی و احتمالی پیشبینی کنند.
. کنترل معاملات باز:
در بازارهای مالی معاملهگرانی وجود دارند که به جای استفاده از حد ضرر یا حد سود از الگوریتمهای معاملات باز استفاده میکنند. این دسته از معاملهگران از اصول تحلیل تکنیکال برای مدیریت معاملات خود استفاده مینمایند.
. محدودیت بسیار زیاد در پیشبینی تغییرات هنگام خبر:
تحلیل تکنیکال به طور تقریبی تغییرات قیمت در بازار را میتواند در برخی از موارد پیش بینی کند، ولی کاملا در برابر تغییرات لحظه ای شکست میخورد.
. عدم توجه به عوامل بنیادی:
تحلیل تکنیکال بیشتر بر روی دادههای گذشتهی قیمتی تمرکز دارد و اغلب از عوامل بنیادی مانند وضعیت اقتصادی یا سیاسی چشمپوشی میکند.
. پدیده تعیین خود:
تحلیل تکنیکال براساس قیمتهای گذشته آینده را پیش بینی میکند. این بدان معناست که دقت عمل بالایی ندارد چون نمیتوان با گذشته آینده را پیش بینی کرد.
. ساز و کار پیچیده:
تحلیل تکنیکال ممکن است برای مبتدیان پیچیده به نظر برسد. نیاز به مطالعه و تحلیل نمودارهای مختلف، شناخت الگوها و استفاده از ابزارهای فنی میتواند موانعی برای افرادی باشد که میخواهند از این روش استفاده کنند.
. نیاز به زمان و تمرین:
تحلیل تکنیکال نیازمند زمان و تمرین است تا فرد بتواند تجزیه و تحلیل صحیحی از نمودارهای قیمتی ارائه دهد. این ممکن است برای افرادی که به دنبال راهکارهای سریع برای درآمدزایی هستند، یک مشکل باشد.
. عدم تضمین موفقیت:
تحلیل تکنیکال هیچ گونه تضمینی برای موفقیت در بازارهای مالی ارائه نمیدهد. با وجود تمام تحلیلها و مطالعات، بازارهای مالی دارای پیچیدگی و پویایی هستند و هیچ روشی نمیتواند تغییرات آنها را به طور کامل پیشبینی کند.
در نهایت، تحلیل تکنیکال یک ابزار مفید برای تصمیمگیری در بازارهای مالی است، اما باید با محدودیتها و مسائلی که در این مقاله مطرح شدند، آشنا باشید. بهتر است از یک ترکیب متعادل از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده کنید و همچنین با مطالعه و آموزش مداوم، تجربه خود را در این زمینه افزایش دهید.
عبارت MFI در کلمه به معنای Money flow index یا همان شاخص جریان پول است
دانستن حجم معامله قبل از باز کردن آن، مهمترین فاکتور برای هر معاملهگر است
اندیکاتور مکدی معروف ترین اسیلاتور بین معاملهگران در بازارهای مالی است
اولین بار در سال 1960 میلادی یک ژاپنی این اندیکاتور را طراحی کرد